آخرین توفان
به دنبال تو می گردم نمی یابم نشانت را
بگو باید کجا جویم مدار کهکشانت را ؟
تمام جاده را رفتم غباری از سواری نیست
بیابان تا بیابان جسته ام رد نشانت را
نگاهم مثل طفلان ، زیر باران خیره شد بر ابر
ببیند تا مگر در آسمان ، رنگین کمانت را
کهن شد انتظار اما به شوقی تازه ، بال افشان
تمام جسم و جان لب شد که بوسد آستانت را
کرامت گر کنی این قطره ناچیز را ، شاید
که چون ابری بگردم کوچه های آسمانت را
الا ای آخرین توفان ! بپیچ از شرق آدینه
که دریا بوسه بنشاند لب آتش نشانت را
تاریخ : پنج شنبه 88/2/3 | 7:39 عصر | نویسنده : علی فاضلی | نظرات ()