سفارش تبلیغ
صبا ویژن

"عکسچه زود گذشت لحظه دیدار یار
بهترین لحظه زندگیم لحظه دیدار با رهبر عزیزم بود اما افسوس که زود گذشت






تاریخ : شنبه 89/8/1 | 5:47 عصر | نویسنده : علی فاضلی | نظرات ()
                  

زنده شدن نوزاد مرده
در آغوش مادر



 یک نوزاد نارس در
استرالیا که به گفته پزشکان مرده بود پس از آنکه مورد نوازشهای مادر قرار گرفت زنده
شد.



 به گزارش مهر، والدین
این نوزاد با شور و شوق از این معجزه شگفت انگیز و الهی یاد می کنند. این زوج جوان
که کیت و دیوید اوگ نام دارند در سیدنی استرالیا زندگی می کنند. در این ماجرا که پایان
خوشی به همراه داشت کیت که هفتمین ماه بارداری خود را پشت سر می گذاشت به بیمارستان
منتقل شد و دوقلوهای وی به نامهای جیمی و امیلی نارس متولد شدند اما جیمی که در لحظه
تولد تنها کمی بیش از 900 گرم وزن داشت پس از چند دقیقه مرد.



 پزشکان این خبر را
به والدین آن اعلام کردند اما کیت و دیوید خواستند که چند لحظه ای نوزاد را در آغوش
خود نگه دارند.



 اما پس از گذشت دو
ساعت که جیمی در آغوش مادر بود و مادر نام آن را صدا می کرد اولین علائم حیات را از
خود نشان داد.



 این زوج جوان بلافاصله
به پزشکان اطلاع دارند و آنها پس از انجام معایناتی واکنشهای طبیعی عصبی نوزاد را تائید
کردند.



 براساس گزارش دیلی
میل، در این لحظه کیت تصمیم گرفت چند قطره شیر را روی لبهای نوزاد بریزد و این کار
را تا زمانی که نوزاد بیدار شد ادامه داد و سرانجام این نوزاد پس از دو ساعت بدون هیچ
گونه علائم حیاتی، زندگی خود را آغاز کرد و برای اولین بار نفس کشید.



 مادر این نوزاد در
این خصوص گفت: "ما خوش شانس ترین آدمهای دنیا هستیم. این پایان خوش با درمانهای
پوست به پوست و مادر- فرزند قابل توضیح است. این درمانها به کودکان بیمار کمک می کنند
که زنده بمانند. این درمان در استرالیا با عنوان نوازش کانگرو شناخته می شود."



 این مادر استرالیایی
افزود: "دستها و پاهای کوچکش بدون پاسخ به تحریکات افتاده بودند و حرکت نمی کردند.
من آن را به خودم چسباندم و شروع به حرف زدن با جیمی کردم و اسمش را صدا زدم و به او
درباره خواهرش و پروژه‌های آینده خانواده گفتم و بعد ناگهان اولین علائم حیات را نشان
داد. کم کم چشمانش را باز کرد. من دکترها را صدا زدم اما هیچکس حرف من را باور نمی
کرد."



 پزشکان معتقدند که
اعلام خبر مرگ این نوزاد به دلیل تشخیص اشتباه پزشکی بوده است با وجود این، این زوج
معتقدند که معجزه الهی جیمی را به آنها بازگردانده است.



 دیوید در این خصوص
به تلویزیون استرالیا گفت: "ما خوش شانس ترین والدین دنیا هستیم. اگر کیت در کار
خود پافشاری نمی کرد اکنون احتمالا جیمی در بین ما نبود."






تاریخ : شنبه 89/6/13 | 6:53 عصر | نویسنده : علی فاضلی | نظرات ()

بهترین نوشیدنی جهان
چیست ؟

بهترین نوشیدنی جهان
چیست ؟ چای، چای سبز، آب معدنی، قهوه، نسکافه، کاپوچینو، کافه میکس یا ...

 هیچکدام از نوشیدنی ها جواب صحیح نیست، اگر کنجکاو
شده اید و می خواهید بدانید جواب این معما چیست، متن زیر را به دقت بخوانید:

طی تحقیقات پروفسور
بردیشیف روسی راز طول عمر رهبران اتحاد جماهیر شوروی سابق، هند و کره شمالی نوشیدن
یک نوع خاص آب می باشد. این پروفسور روسی که 82 سال سن دارد در خصوص چگونگی تهیه این
آب دستور زیر را ارائه داده است:

آب معمولی شیر را منجمد
و سپس آن را از یخچال خارج کرده و اجازه دهید تا دوباره ذوب شود به اندازه ای که درون
ظرف فقط قطعه یخی به حجم یک تخم مرغ باقی بماند. این قطعه یخ تمام ناخالصی های آب را
ازجمله موادی که سلول های بدن را از بین می برد، به خود جذب می کند. با خارج کردن این
قطعه یخ یک لیوان آب سبک به دست می آید که مفیدترین نوشیدنی دنیا است و همچنین در طولانی
کردن عمر انسان نیز موثر است.






تاریخ : جمعه 89/6/5 | 6:17 عصر | نویسنده : علی فاضلی | نظرات ()

طی گفتوگویی با دکتر غلامعلی حدادعادل به بیان ناگفته‌‌هایی
از سیره حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب پرداخته است.

** در مقدمه این گفت‌و‌گو آمده است:

آنچه در پی می‌آید خلاصه ای از گفت‌وشنود «پاسدار
اسلام» با دکتر غلامعلی حدادعادل در بازشناسی سلوک فردی و اجتماعی رهبر معظم
انقلاب است که انجام پذیرفته است. دکتر حدادعادل در بیان این ناگفته‌‌ها با احتیاط
و دقتی خاص سخن گفت، زیرا به نیکی می‌دانست انتشار این سنخ روایات عمدتاً ناخشنودی
رهبری را در پی داشته است.آنچه موجب گشت تا ایشان این گفت‌وشنود را بپذیرند، لزوم
آگاهی جوانان از حداقل‌های منش فردی و اجتماعی سیاسی رهبری از یک‌سو و نیز ابطال
شایعات اصحاب خدعه از سوی دیگر بوده است که لطف ایشان را سپاس می‌‌گوییم.امید است
با ادامه این رشته از گفت‌وگوها بتوانیم جرعه‌ای از دریا را به کام تشنه شیفتگان
نور فرو ریزیم.






تاریخ : دوشنبه 89/6/1 | 10:41 عصر | نویسنده : علی فاضلی | نظرات ()

در این بخش از گفت و شنود مایلیم خاطرات شما را از
زاویه ارتباط خویشاوندی‌ای که با رهبر معظم انقلاب پیدا کردید - با محور ساده
زیستی ایشان - بشنویم.

در باب ساده زیستی مقام معظم رهبری کمتر صحبت شده‌است،
علتش هم این است که یکی از لوازم ساده زیستی، پنهان کردن آن است. اگر کسی دائماً
ساده زیستی خود را به رخ دیگران بکشد،‌ معلوم می‌شود که ساده زیست نیست و تنها
کسانی که به‌طور طبیعی از ساده زیستی کسی اطلاع داشته باشند،‌ می‌توانند درباره آن
صحبت کنند. ما در باب شیوه زندگی و کردار آقای خامنه‌ای از قبل از انقلاب شنیده
بودیم که آزاده هستند و در قید تعلقات دنیوی نیستند. بعد از انقلاب‌، هرچه بیشتر
با ایشان آشنا شدیم،‌این حقیقت را در ایشان بیشتر دیدیم. بنده از آن جهت که با
خانواده ایشان پیوند سببی دارم، شاید اطلاعاتم قدری بیشتر از بقیه باشد،‌ولی البته
کامل نیست، چون نه من خیلی دنبال مطلع شدن از جزئیات بوده ام و نه داماد من که
فرزند ایشان است درباره این مسایل صحبتی می‌کند. خاطره‌ای از سالهای قبل از انقلاب
نقل کنم که خود ایشان در زمان ریاست جمهوری شان برای من تعریف می‌کردند. ایشان می‌گفتند
من و آقای هاشمی مدتی تحت تعقیب ساواک و در خانه‌ای در خیابان گوته مخفی بودیم.
پولی نداشتیم و زندگی خیلی بر ما سخت می‌گذشت. سر کوچه ما یک مغازه بقالی بود که
مایحتاج خود را از او می‌خریدیم و به قدری به او بدهکار شده بودیم که خجالت می‌کشیدیم
برویم و از او تقاضای نسیه کنیم. وضع مالی آقای هاشمی قدری از من بهتر بود. از
ایشان پرسیدم: «حالا آن بقال کجاست؟» گفتند: «هست. مغازه هم دارد. یک بار آمد و او
را دیدیم و حال و احوال کردیم.» منظور این است که ایشان قبل از انقلاب این طور
زندگی می‌کردند؛ بعد از انقلاب هم روحیه‌شان عوض نشد. در سال 60 در اوایل ریاست
جمهوری شان، یک شب در خدمتشان بودم و صحبت می‌کردیم. صحبت طولانی شد و ایشان
گفتند: شام پهلوی ما بمان! من تصور کردم مثل بقیه جاها، ایشان زنگی می‌زنند و میزی
در خور رئیس جمهور چیده می‌شود، لکن دیدم ایشان به منزلشان زنگ زدند و پرسیدند:
«خانم! فلانی امشب مهمان ماست، شام چه داریم؟» من نشنیدم خانم چه جواب دادند،‌ ولی
حرف ایشان را شنیدم که گفتند: «عیبی ندارد، هرچه هست،‌بگذارید توی سینی و بفرستید.
اگر هم کم است، یک مقدار نان و پنیر هم کنارش بگذارید.» شاید خانمشان فکر می‌کردند
این خلاف احترام مهمان است، ولی ایشان گفتند: «طوری نیست، نگران نباشید.» تلفن که
قطع شد و گوشی را زمین گذاشتند، گفتند: «شام به اندازه یک نفر بیشتر نداشتیم و
خانم نگران بودند. گفتم اشکالی ندارد.» بعد از 10 دقیقه یک سینی آوردند که در آن
غذای معمولی به اندازه یک نفر بود و کنار آن نان و پنیر و مختصری مخلفات دیگر
گذاشته بودند. این وضعیت ذره‌ای برای ایشان مشکل و مهم نبود و خیلی طبیعی و راحت
برخورد کردند. من در دلم خدا را شکر می‌کردم و الآن هم شکر می‌کنم که یک کسی به
دنیا به این شکل نگاه و این طور زندگی می‌کند





تاریخ : دوشنبه 89/6/1 | 10:32 عصر | نویسنده : علی فاضلی | نظرات ()
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ریحان باکس
  • 

    مقتدر مظلوم :: نوای وبلاگ

    کد مداحی آنلاین برای وبگاه
    
    نجوم | آپلود
    کبوتران زمینی | گالری عکس
    بازی آنلاین | قیمت طلا
    کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت