بسیار زیبا و لطیفی مشاهده میشود. اگرچه مجالی برای بررسی تمامی شاخههای دانش
روانشناسی از منظر حضرت وجود ندارد، اما به تناسب بحث، به عنوان مقدمه در حدود
کلیات روانشناسی زنان در نهج البلاغه به بحث خواهیم نشست.
در یک نگاه کلی، دیدگاه حضرت در مورد زنان را میتوان از زوایای زیر مورد بررسی
قرار داد:
الف. زن به عنوان یک موجود انسانی دارای هویت واحد و مشترکی نسبت به مردان بوده و
حضرت علی? هرگاه از انسان و حالات و روحیات او سخن میگوید، اشاره به هر دو جنس
دارد. بنابراین آنجا که میفرماید:
«کسی چیزی را در دل پنهان نکرد، جز آنکه در لغزشهای زبان و رنگ رخسارهاش آشکار
خواهد شد»،اشاره به عوارض روانتنی (بسی کوسوماتیک) در زنان و مردان داشته و
میفرماید: ابراز نکردن احساسات و سرکوب کردن آنها موجب بروز حالات ویژهای در جسم
میشود و این بیتوجهی به نیازهای روانی آثار سوء در رفتار و نیز در ساختار جسمی
افراد دارد. در اینجا روی سخن با هر انسانی است که احساسات خویش را در درون خود
پنهان کرده و موجب ایجاد بحران روحی روانی و افسردگی و ... میشود.
سیر به سوی کمال، توجه به معنویات، استفاده از نعمتهای الهی و ... از اموری است که
برای زن و مرد به صورت دستورالعملهای مشترک مطرح شده است.
ب. در مقام بیان تفاوت زن و مرد که حضرت علی(ع) در این قسمت از سخنان خویش
تفاوتهای زن و مرد را مطرح کرده و این تفاوتها را نه تنها به عنوان نقص مطرح
نمیکند؛ بلکه از آنها به عنوان راز تکامل بشری سخن میگوید. برای مثال در
روانشناسی زنان از تفاوتهای زن و مرد در فضیلتها سخن گفته و میفرماید:
«غَیْرَةُ المَرْأةِ کُفْرٌ وَ غَیْرَةُ الرَّجُلِ إیمان؛ غیرت زن کفر است و غیرت
مرد ایمان».
یک نویسندة عرب در این مورد میگوید: اگر زنان غیرت داشته باشند، به فتنه و آشوب
کشیده میشوند و جنگ جمل نتیجة غیرت زن بود.
همچنین حضرت در مورد لطافت وجودی زن و حساسیت لازم برای حفظ او و شاید سخاوت ویژة
زن در حیات بخشی به دیگران که ناشی از روح «دیگر خواه» اوست، میفرماید:
«به زن بیش از حد خود تحمیل مکن! زیرا زن همچون شاخة گل است، نه قهرمان خشن».
تفاوتهای جسمی، روانی، کلامی و ... زن و مرد از مباحث بسیار گسترده امروز است که
هرچه عمیقتر به آنها بنگریم و نظریات حضرت علی ع? را در این مورد بررسی کنیم، با
بلندای عظمت روحی و علمی حضرت بیش از پیش آشنا میشویم.
ج. توجه دادن افراد به ویژگیهای خاص زنانه در زنان و بیان راهکارهایی متناسب با
این خصیصهها برای رسیدن به سعادت مطلوب و داشتن سلامت روانی فردی و اجتماعی مفید
است. برای نمونه حضرت امیر ع? با توجه به این نیاز زن که دوست دارد مورد عشق و محبت
قرار گیرد، میفرماید: «مِن اخلاق الانبیاء حُبّ النساء؛ از اخلاق پیامبران دوست
داشتن زنان است».
عشق ورزیدن به زنان و ابراز محبت و علاقه نسبت به آنان در متون دینی بسیار زیاد است
و حتی رسول خدا? میفرماید: «قولُ الرجُلِ للمرأة إنّی أحبّک، لایذهب من قلبه ابدا؛
اینکه مرد عشق خود را نسبت به زن ابراز کند و بگوید "تو را دوست دارم" هرگز از قلب
او خارج نمیشود». در سخنان روانشناسان معاصر نیز اهمیت دادن به این ابزار عشق
دیده میشود. پرفسور ریک روانشناس مشهور آمریکایی میگوید: «بهترین جملهای که یک
مرد میتواند به زن خود بگوید عبارت "عزیزم تو را دوست دارم" است».
بنابراین آثار روانی عشق ورزیدن به همسر و ابراز محبت به او، از دیدگاه روانشناختی
دینی بسیار قابل اهمیت است و قابل انکار نیست. جان گری نیز میگوید: «از طریق دوست
داشتن و عشق ورزیدن به دیگران، این توانایی را پیدا میکنیم که به خودمان عشق
بورزیم».
حضرت ع در ضمن سفارش ارزشمندی به مردان که به تأثیرات عواطف و هیجانات زنان بر
ادراک آنها اشاره دارد، میفرماید:
«وَلا تَهِیجُوا النّساءَ بِأذیً، وَ إنْ شَتَمْنَ أعْراضَکُم وَ سَبَبْنَ
أمَراءَکُم با اذیت و آزار، زنان را به هیجان نیاورید، گرچه آنها به شما دشنام
دهند و متعرّض آبروی شما شوند و به سران شما بدگویی کنند»؛ زیرا نیروی تحمل آنها
کمتر است و به همین دلیل زودتر تحت تأثیر واقع شده و به هیجان میآیند. این سفارشِ
حضرت به سپاهیانش پیش از روبهرو شدن با دشمن در جنگ صفین بود و از نظر علمی ثابت
شده است که در رویارویی با مشکلات سیاسی، اجتماعی و پیامدهای پس از جنگ، زنان از
تحمل کمی برخوردار بوده و احساسات و عواطف آنها بر تصمیمگیریها و قضاوتهای
آنها تأثیر زیادی میگذارد.
حضرت امیر ع با توجه به آشنایی که با روان زنان دارد، در نامهای به فرزند خود
سفارشهایی را در مورد آنان میکند که هر توصیه، با توجه به یک بُعد و زاویة روانی
زن مطرح شده است. از جمله میفرماید:
ـ پوشش زنان و حجاب آنها را کنترل کن که عامل بازدارندة سوء رفتارها نسبت به آنان
است.
ـ زنان بدون ضرورت، از خروج از منزل خودداری کنند که برخی از ارتباطات آسیبزا است.
ـ از معاشرتهای غیر سالم خودداری کنند که تأثیر میپذیرند و از ورود انسانهای
نالایق به خانه نیز ممانعت کن.
ـ مسئولیتهای سنگین زندگی را بر آنان تحمیل مکن که توان آنها کم است و چونان گل
هستند.
ـ در ارتباط خود با آنها تعادل داشته باش تا از حد کرامت و بزرگواری تجاوز نکنند.
ـ از غیرت نابهجا در مورد زنان بپرهیز که قضاوتهای غیر عادلانه و بیجا باعث
ناشایسته شدن افراد لایق و پاک میشود (به آنها اعتماد داشته باش).
ـ از معاشرت با زنان بد و ناشایسته بپرهیزید و در میان بدان اگر خوبی هم پیدا شد،
با مراقبت کامل ارتباط داشته باش.
تمامی موارد بالا با دانش روانشناسی روز تطابق دارد و برخاسته از نگرش صحیح و کامل
حضرت علی ع به زوایا و ابعاد گوناگون روح و روان زن است. برای نمونه زنان بسیار
رابطهجو هستند و حس پیوند جویی و ارتباط گرایی در آنان قوی است، در حالی که مردان
استقلالگرا و بیشتر درونگرا هستند. زنان به علت این ویژگی در گسترش ارتباطهای
خود تأکید فراوان دارند و چون بسیاری از انتخابهای آنان بر اساس عاطفه و محبت و حس
درونی آنان است، نیاز به کنترل ارتباطات دارند. از اینرو حضرت میفرمایند:
ارتباطهای زن با بیرون از خانه و نیز رفت و آمد دیگران در خانه را مورد توجه قرار
دهید که «خارج شدن و بیرون رفتن آنها برتر از این نیست که افراد غیر مطمئن را در
بین آنها راه دهی»، به یقین این سخن به معنای سلب آزادی و اختیار زن نیست؛ بلکه به
معنای جهتدادن به ارتباطهای آنهاست.
در سیرة عملی حضرت علی ع نیز میبینیم که حضرت به علل سیاسی و به خاطر مصالح عمومی
اسلام در خانه مینشیند و همسر بزرگوار او که تندیس طهارت و قداست و پاکیهاست، به
مسجد رفته و سخنرانی میکند و یا به خاطر ضرورت های زمانی و مکانی و نیز مصالح مهم
اسلام، شبانه به خانة انصار رفته و امام واقعی مردم را به آنان معرفی مینماید. به
یقین اگر منظور حضرت علی ع از این سخنان خانهنشینی زن به صورت کلی بود، همسر ایشان
که خود اسلامِ مجسّم است، هرگز از خانه خارج نمیشد. بنابراین «ضرورت» و «عدم
ضرورت» و همچنین «حفظ حدود و موازین شرعی> راهگشای ما در درک این حکمت الهی خواهد
بود.
چکیدة سخن
در حقیقت سخنان حضرت علی ع در مورد زنان نه تحقیرآمیز و نه مخالف طبیعت و فطرت آنان
است. اگر دین ستیزان و دینگریزان طبل و دهُل نواخته و از حقوق به اصطلاح بر باد
رفتة زنان توسط مذهب و پیشوایان دینی میخوانند، اشکال اساسی از عدم آشنایی آنها
با دیدگاههای جامعنگر دین نسبت به همة مسائل است. اگر قدری منصفانه با مباحث زنان
برخورد کنیم، میبینیم که اگر حقی هم تا به حال برای زنان مانده، از ناحیة دین است
و حقوق از دست رفته، ارمغان شوم غرب میباشد که زن را از حریّت و حرمت طبیعی خود
جدا ساخته و با سوء استفادههای تبلیغاتی، بردگی مدرن قرن بیستم و بیست و یکم را
پایهگذاری کرده است. نگرشهای حضرت علی ع به مسائل زنان برخاسته از روانشناسی
عمیق ایشان است و اگر به ظاهر با برخی از پیشفرضها تعارض مییابد، شاید علت اولیه
و اصلیِ آن عدم پذیرش تفاوتهای زن و مرد است. اگر بپذیریم که زن با ویژگیهای
زنانة خود دارای ارزشی استقلالی است و تفاوتها را عیب و نقص ندانیم، ظرفیت پذیرش
سخنان مولا علی ع را خواهیم یافت.
واحد مرکزی خبر به نقل از روزنامه اینترنتی روسی ایزوستیا گزارش داد : این محققان اعلام کرده اند ایمان به خداوند از لحظه تولد با انسان همراه است .
پروفسور بروس هود سرپرست گروه محققان تاکید کرد بررسی ها نشان می دهد روند تفکر کودک شامل اعتقاد هوشمندانه به نیروی برتر و ماورا است .
بر اساس این گزارش فلاسفه و دانشمندان الهیات در طول قرنها سعی کرده اند وجود خداوند را ثابت یا نفی کنند اما منطق همیشه از دادن پاسخ به سئوالی که دانشمندان به تازگی جواب آن را یافته اند عاجز بوده است .
به گفته محققان انگلیسی نه انسان معاصر و نه جامعه کنونی بشری بدون ایمان به خدواند نمی توانستند روی زمین پدیدار شوند.
آنها تاکید می کنند در طول تاریخ بشر انسان های معتقد به وجود خداوند عدالت و نظم در جهان روابط اجتماعی محکم تری با سایرین ایجاد کرده اند و مدت حیات خود را افزایش داده اند و همان ها پایه های تمدن کنونی را بنا نهاده اند و زمینه گسترش آن را فراهم کرده اند و درست بر خلاف آنها قبایل و گروههای انسانی فاقد ایمان به خدا از هم فروپاشیده و نابود شده اند و هیچ اثری از خود باقی نگذاشته اند.
درد دل با امام زمان
سلام مهدی 1170 بهار وخزان گذشت ونیامدی0سالهاست نگاهم پشت پنجره ای که متعلق به فرداست قاب گردیده وگرد وغبار هجران برآن سایه افکنده0 عمری است که برای آمدنت بی قرارم0 یابن الزهرا،ببین از فراقت سخت بارانیم0 ببین ثانیه ها چگونه از هجر تو بغض کرده وبه هق هق افتاده اند0 آقا جان!حیف نیست ماه شب چهادره پشت ابرهای تیره وپاره پاره پنهان بماند،حیف نیست دیده را شوق وصا ل باشد ولی فروغ دیده نباشد0 بیا وقرار دل بیقرارم شو0 بیا وصداقت آینه را به زلال آبی نگاهت پیوند بزن0 بیا تا سر به دامانت بگذارم وعقده های چندین ساله ام را باز کنم0 تو که معنای سبز لحظه هایی بیا تو که ترنم الطاف حق تعالی بیا0 بیا که از هجرت چون اسپندی بر آتشم0 یوسف فاطمه!کی طنین دلنواز انا بقیه ا000 تو از کعبه مقصود جانها را معطر می نماید0 کی کعبه به خود می بالد وزمین بر قامت دلربایت طواف عشق می گزارد وجان در سعی وصفای نگاه تو محرم می شود ومناسک حج وقربان را بجای می آورد0 برای آمدنت تمام دلهای عشاق دنیا را به ضریح چشمهای قشنگ وعباس گونه ات گره زده ایم ودر مراسم اعتکاف شبهای فراق برای گرفتن حاجتمان دست به دعا برداشته ایم0 آقا جان برای آن لحظه که سبز پوش با پرچم یالثارات الحسین در انتهای افق غباری بپا می شود وتو با ذوالفقار حیدر وسوار بر اسب سفید قصه ها می آیی لحظه ها را بدست باد می سپارم0 بگذار صادقانه بگویم که کهانسالترین آرزوی دلم آرزوی وصال توست!آرزویی که برای بدست آوردنش تمام کلافهای عمرم را به بازار معشوق فروشان برده ام وخودم را در جرگه خریداران یوسف زهرا(س) قرار داده ام0 نازنینم!تو زیبا ترین دلیل برای شبهای قدر وشب زنده داریهای منی تو ضیاعین ودلیل امن یجیب منی 0 آقا جان! می خواهم برایت قصه بگویم 0 قصه سیب وگندم ومردی که سالهاست در میان مردم چشمم ایستاده،قصه خوشه خوشه انتظار وچشمانی که درو میکنند،قصه باران وسطرهایی که دلواپس پونه هاست،قصه اسب وخیال آمدن تو در باران،قصه هایی که مشق هر شب من است0 کاش می شد واژه ها را شست وانتظارراتفسیر کرد ولی افسوس000 میدانی مرز انتظار کجاست!؟آنجا که قطره اشک منتظری سدی از دلواپسی ساخته وقطره قطره انتظار را ذخیره می کند،آنجا که وجودش چون جرعه ای آب از تشنه ای رفع عطش می کند آنگاه که می فرماید اگر شیعیان ما مرا به اندازه قطره ای آب بخواهند هر لحظه ظهور من نزدیکتر می شد0 حس می کنم نزدیکی آنقدر نزدیک که با آمدن یک نسیم تو را احساس کرد وبویید0 خوب می دانم که آخر دل سنگ وطلسم نحس قصه را می شکنی وآنگاه زمان وصل وجان نثاری می رسد0 پس بیا از پس کوچه های انتظار ،بیا که شعرهایم بی قافیه مانده اند،بیا که با آمدنت گم میشود در تبسم تو بغض چندین ساله ام،بیا که غزلهایم مضمون ندارند ومثنوی عشق نا تمام است0 محبوبم!هر روز که میگذردبیشتر از قبل دلم برایت تنگ می شود0 عشق تو سراسر وجودم را فرا گرفته و اگر دلم را بشکافی بر لوح آن نام تو هگ گردیده وکنون ای بهار عشق!می ترسم از خزان عمرترسم از ندیدن است بگو که تا خزان من آیا فرصت بهار دیدن است؟ یابن الزهرا!"لیت شعری أین استقرت بک النوی"0 کاش میدانستم که کجا وکی دلها به ظهور تو آرام خواهند گرفت0 بنفسی أنت! به جانم سوگند که تا طلوع صبح صادق به انتظارت خواهم ماند ولحظه ها را با تمام سنگینی به دوش می کشم وسکوت ثانیه ها را به ازای فریاد زمان تحمل می کنم فقط برای رسیدن به لحظه با شکوه وصا لت0
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه
کسی که بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است. منظور از جاهلیت در این روایت، ایام کفر و ضلالت قبل از اسلام است. بنابر این معنای حدیث چنین خواهد شد: اگر مسلمانی – یعنی کسی که توحید و نبوت و قرآن و قیامت و دیگر مبانی دین را پذیرفته و به واجبات دین اهتمام نموده است - بمیرد و امام معصوم زمان خویش را نشناخته باشد، او نامسلمان مرده، دین او همان کفر و ضلالت کفار و مشرکین قبل از اسلام تلقی خواهد شد و از اسلام، توحید، نبوت، تقوی و عبادت خود نفعی نخواهد برد. لفظ جاهلیت، در این نقل از حدیث، توصیف روشن تری یافته است. راوی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: من مات و لا یعرف امامه مات میته جاهلیه؟ کسی که بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؟ فرمودند: آری، عرض کردم: این جاهلیت به معنی جاهلیت ایام نادانی قبل اسلام است، یا منظور جاهلیت عدم آشنایی با امام می باشد؟ یعنی آیا جاهلیت چنین کسی در همه زمینه ها و مطلق بوده و یا در محدوده خاص امامت بوده، به دیگر محدوده های دین لطمه نمی زند؟ امام فرمودند: جاهلیه کفر و نفاق و ضلال جاهلیت او از سنخ جاهلیت کفار، منافقین و گمراهان است. یعنی جاهلیت مطلق بوده، گمراهی از امامت مساوی با گمراهی در تمامی مبانی دین خواهد بود علاوه بر معرفت اصل ولایت و شناخت حق اهل بیت علیهم السلام، ما موظف به معرفت و اطاعت و تسلیم در برابر امام زمانمان علیه السلام نیز هستیم و معرفت ولایت، ما را بی نیاز از معرفت آن حضرت نخواهد کرد. محمد بن تمام گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فلان کس از دوستان شما اهل بیت است... ولی او به ولایت امیرالمومنین علیه السلام ایمان داشته، اوصیاء آن حضرت را نمی شناسد. امام فرمودند: او گمراه است، او مانند کسی است که به نبوت عیسی اقرار کرده نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را انکار کند یا نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را پذیرفته و نبوت عیسی را انکار نماید. ما بخدا پناه می بریم از کسی که حجتی از حجج الهی را انکار نماید
الف:نگهداری ایمان ؛با وجود دشوارهای راه
مردمی که منتظر هستند باید صالح باشند ؛در روایات،از امتحان دینداران در دوره ی غیبت بسیار سخن به میان آمده است ایمان و دینداری ؛در بوته ی آزمایش گذاشته می شود و مردم به اصالت ایمان و استقامت در دین خود سنجیده می شوند که البته این آزمایشهای دینی در همه ی عصرها ونسلها بوده و خواهد بود؛که قرآن می فرماید: (احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون)؛«آیا مردم پنداشتند همین که بگویند ایماان آوردیم ،به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد؟!»آری این آزمایشات که در همه ی دوره ها بوده و خواهد بود،در دوران غیبت مشکل تر است و تحمل بیشری طلب می کند؛چون غیبت به دراز می کشد و افکار ودعوت های باطل و انحرافی در میان مسلمانان پدید می آید و گروهی گمراه میشوند؛امام علی(ع) فرمود: «به سبب غیبت مهدی سردرگمی به وجود می آید ؛گروهی گمراه می شوند و گروهی بر هدایت می مانند»و همچنین امام صادق فرمود :
«مردمان را می نگری که در کنار نهادن امر به معروف و نهی از منکر همراه می شوند و نسبت به آن ناباورند»
به هر حال در این شرایط افرادی هستند که در جهت حفظ دین و ایمان خود گام بر میدارند ولی در این راه تمام مشکلات وسختی ها را تحمل می کنند؛پیامبر اکرم فرمود:«هریک از آنان اعتقاد و دین خویش را با سختی نگاه می دارد ؛چنان که گویی خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست میکند یا آتش شعله ور را در دست نگه میدارد».بااین وجود ویژگی های سخت عصر غیبت موجب می شودکه دینداران واقعی به رتبه و مقامی والا در بینش دینی برسند؛امام صادق فرمود:«پیامبر به حضرت علی فرمود:یا علی !بزرگترین مردمان در ایمان و یقین کسانی هستند که در واپسین روزگار می زیند؛پیامبرشان را مشاهده نکرده و امامشان پنهان است ؛ولی به سبب خواندن خطی بر روی کاغذ ایمان می آورند»
دینداری در عصر غیبت ایمان افزونتری می طلبد چرا که ایمان به پیامبر و امامان و غیبت مهدی –به نوبه ی خود- ایمان به غیب است و لذا امام سجاد انسان عصر پیش از ظهور را از مردم همه ی زمانها برتر می داند،چنانکه فرمود:«بدرستی که مردمان زمان غیبت مهدی که امامتش را باور دارند و منتظر ظهور اویند ،از مردمان همه ی زمانها برترند ؛زیرا چنان عقل ها و فهم ها ،آنان را قوت بخشیده که غیبت ،نزد آنان همچون دیدن است ؛آنان به حق اخلاص دارند»
ب:درخواست معرفت امام
امام صادق فرمود:«واجب ترین فریضه بر انسان ،شناخت خداوند و پس از آن پیامبر وسپس امام است که به صفت و راهشدر حال سختی و راحتی اقتدا نمایی »بنابراین عدم معرفت امام باعث گمراهی است لذا باید همواره به یاد امام باشیم و با شرکت در جلسات مذهبی و تشکیل جلسات مذهبی به نام حضرت و دعوت از سخنرانان و مطالعه ی کتب مفید معرفت دینی خود را افزایش دهیم و با توبه از گناهان و کسب طهارت و خود سازی، زمینه ی ایجاد معرفت را برای خود فراهم ساخته و با ذکر فضایل و مناقب آن حضرت علاقه و محبت خود را به ایشان اظهار نماییم. انشاءالله
د:قرائت قرآن و نماز به نیابت حضرت و صدقه دادن برای سلامتی ایشان
سید بن طاووس ،در کتاب کشف المحجه ،به فرزندش سفارش کرده که :«در پیروی و وفاداری به آن حضرت ،به گونه ای باش که خدا و رسول و ائمه از تو می خواهند؛حاجات آن بزرگوار را بر خواسته های خود مقدم کن ،هنگامیکه نمازهای حاجت را به جا می آوری ،صدقه دادن برای حضرت را ،پیش از صدقه دادن برای خودت و عزیزانت قرار ده و دعا کردن برای آن حضرت را مقدم بدار که سبب میشود به سوی تو توجه فرموده و احسان نماید».انسان عاشق فکر و زکرش وصال معشوق است و از غم هجران او میسوزد و صبح و شام ندارد ؛امام صادق فرمودند:«کسی که در حال انتظار بمیرد ،مانند کسی است که در خیمه ی آن حضرت ،مرده است».
ه:خواندن زیارت امام
خواندن زیارت هایی نظیر «زیارت آل یاسین،زیارت سلام الله الکامل ودعای عهد و زیارت جامعه ی کبیره»که همگی در جایگاه رفیعی قرار دارند و توسل و استمداد و استغاسه به امام در هنگام سختی ها و مرض ها و در خواست حل مشکلات و رفع بلاها با توجه به این مطلب که حضرت در همه جا حاضر و ناظر و دانا و تواناست ؛همانطور که خود حضرت به شیخ مفید نوشتند:«ما به آنچه بر شما میگذرد آگاهی داریم و هیچ چیزی از اخبار شما از علم ما غایب
نمی باشد...ما شما را به حال خود وا نمیگذاریم و فراموشتان نمیکنیم؛و اگر چنین نباشد گرفتاریها بر شما نازل و دشمنان شما را ریشه کن میکنند».