سفارش تبلیغ
صبا ویژن

* از خاطرات مربوط به دوران خویشاوندی خودتان با ایشان بفرمایید.

از سال 76 به بعد که خویشاوند شدیم، این واقعیت را
در زندگی ایشان بیشتر احساس کردم. بعضی ها هستند که به ظاهر یک جور وانمود می‌کنند،
اما در باطن به شکل دیگری عمل می‌کنند. برای بنده امکان آگاهی از باطن زندگی ایشان
وجود دارد و در سیزده چهارده سال گذشته هم وجود داشته است. بعضی‌ها هم ممکن است
خودشان ساده زندگی کنند، ولی فرزندانشان به
خلاف پدرشان اشرافی زندگی کنند. در این مورد، برای من امکان تحقیق از
این جهت هم به شکلی مطلوب وجود دارد. بعضی‌ها ممکن است در دوره ای از عمرشان ساده
زیست، زاهد و به دنیا بی‌اعتنا باشند و در دوره دیگری آرام آرام تبدیل به انسان
دیگری بشوند. یک مورد مشخص ازدواج فرزند ایشان با دختر بنده بود. در این سالها،‌
راجع‌ به این موضوع مطالبی از قول من منتشر شده است. این مطالب غلط نیست، ولی من
آنها را به قصد انتشار نگفته‌ام و تا امروز به قصد انتشار راجع به این موضوع صحبتی
نکرده‌ام. ده دوازده سال پیش مطلبی در این باب از من منتشر شد و این اواخر هم دیدم
که مجدداً آن را در یکی از سایتها منتشر کرده‌اند. اینها کم و بیش همان حرفهای من
است،‌ منتهی حرفهایی که در یک جمع دانشجویی، به طور خصوصی و با اصرار از من پرسیده‌اند.
من هم چون دیدم آگاهی از این مطالب برای آنها مفید است، روا ندیدم سکوت کنم. بعد
از چند ماه دیدم آن مطالب را منتشر کرده‌اند. به هر حال حالا هم نه جزئیات، بلکه
آن مقدار از این ماجرا را که می‌تواند برای جوانان و مردم مفید باشد، عرض می‌کنم.
وقتی خواستگاری انجام شد و خانمها با هم صحبت کردند و دختر و پسر هم نشستند و با
هم حرف زدند و توافقهای کلی حاصل شد، نوبت این شد که من خدمت آقا برسم و درباره
مراسم و مهریه و این جور چیزها صحبت کنیم. شبی خدمت ایشان رسیدم. فکر می‌کنم روز
15 شعبان 1376 و حوالی آذر بود. ایشان صحبت را شروع کردند و اظهار لطف و محبت
کردند و گفتند: « آقای حداد! به شما صریح بگویم که من در دنیا هیچ چیز ندارم، بچه‌های
من هم هیچ چیز ندارند! اگر مایلید این ازدواج سربگیرد. این حرف اول و آخر من است.
البته این را هم بگویم که خدا هم هیچ وقت مرا در زندگی مستأصل نگذاشته و در نمانده‌ام
و زندگی من در هر حال گذشته است. همه زندگی من، غیر از کتابهایم، در یک وانت بزرگ
جا می‌شود!» در باب مهریه گفتند: «اگر می‌خواهید من عقد کنم، بیشتر از 14سکه عقد
نمی‌کنم چون می‌خواهم میزان مهریه در جامعه بالا نرود. اگر نمی‌خواهید من عقد کنم،‌هرچه
شما و داماد توافق کردید، یک کسی بیاید و عقد کند.» گفتم: «آقا! این چه حرفی است
که شما می‌زنید؟ من اولاً معتقد به این هستم که باید تلاش کنیم مهریه در جامعه
بالا نرود. بعد هم همه آرزو می‌کنند عقدشان را شما بخوانید، آن وقت عقد پسر و
عروستان را کس دیگری بخواند؟» در باب مراسم هم فرمودند: «اگر بخواهید مجلسی
بگیرید،‌من که نمی‌توانم در تالارهای بیرون بیایم،‌ناچاریم در همین منزل و دفتر
خودمان مجلس را برگزار کنیم. ظرفیت اینجا هم محدود است و باید با توجه به این
محدودیت جا،‌ مهمان دعوت کنید.» گفتم: «این حرف هم صحیح و منطقی است.» در نتیجه
خانواده عروس و داماد به‌طور مساوی هر کدام 150 نفر را دعوت کردیم، 75 نفر زن و
75نفر مرد، مراسم خیلی ساده برگزار شد.






تاریخ : دوشنبه 89/6/1 | 10:31 عصر | نویسنده : علی فاضلی | نظرات ()
می‌دانید که در خرید برای
داماد هم رسم و رسومی هست و خانواده عروس دوست دارند آن رسمها را به جا بیاورند،
مثلاً رسم است که خانواده عروس برای داماد ساعت و کفش می‌خرند. آقا مجتبی حاضر
نبود با خانمها به خیابان و از این مغازه به آن مغازه برود. بالاخره به ایشان
گفتم، بیایید من و شما با هم برویم و خرید کنیم. در تقاطع کریمخان و خیابان آبان،
ساعت فروشی بزرگی بود و انواع و اقسام ساعتها را داشتند. صاحب مغازه هم از سن و
سال ایشان فهمید که قاعدتاً باید داماد باشد. عکس من را هم در تلویزیون و روزنامه‌ها
دیده بود. سلام و علیک کردند و ساعتها را آوردند. آقای داماد رو کرد به فروشنده و
گفت: «آقا! ارزان‌ترین ساعتی را که دارید بیاورید من ببینم.» آن آقا خیلی تعجب کرد
که این چه جور مشتری است و این چه حرفی است که می‌زند؟ او یک کمی ساعتها را بالا و
پایین کرد و متوجه شد که این خریدار از چه سنخی است. بالاخره یک ساعت بسیار معمولی
آورد و آقا مجتبی با اصرار من با خرید آن موافقت کرد. بعد هم با ایشان به مغازه
کفش فروشی رفتیم و یک کفش بسیار ساده و معمولی خریدیم و این شد کل خرید ما برای
داماد! ایشان آن کفش را چندسالی به پا می‌کرد. من چون خودم آن کفش را خریده بودم،
نسبت به سرنوشت آن حساس بودم که ایشان تا کی می‌خواهد بپوشد! هروقت به منزل برمی‌گشتم
و می‌دیدم یک کفش کهنه پشت در است، متوجه می‌شدم که آقا مجتبی به منزل آمده. شاید
به جرأت بتوانم بگویم ایشان تا 4سال آن کفش را می‌پوشید. ازجمله نکاتی که مربوط به
عروسی می‌شد این بود که می خواستند برای داماد انگشتر بخرند. معمولاً خانواده عروس
برای داماد انگشتر گران‌قیمت می‌خرند. متدینین پلاتین و برلیان می‌خرند که حرام
نباشد. ایشان به ما و به خانمش گفت که: من طلبه هستم و دو تا انگشتر نقره هم دارم
که به دستم هست. انگشتر اضافی برای چیست؟ از این طرف اصرار بود که شما می‌خواهید
داماد بشوید و خانواده عروس باید برای شما انگشتر بخرد. و از آن طرف انکار، این
بحث به نتیجه نرسید و موضوع به گوش آقا رسید. آقا به من زنگ زدند و فرمودند: «آقای
حداد! من در میان لوازم خودم یک انگشتره نقره با نگین عقیق دارم که کسی آن را به
من هدیه داده است. این را به عروس خانم هبه می‌کنم و ایشان به داماد بدهد.» ما
دیدیم این پیشنهاد، مشکل را حل می‌کند. طرفین قبول کردند. یک انگشتر معمولی بود،‌البته
عقیق خوبی داشت. تنها اشکالش این بود که برای دست آقا مجتبی گشاد بود. خرجی که ما
کردیم این بود که 600 تومان دادیم تا انگشتر را اندازه کنند و این هم شد قیمت
انگشتر دامادی! عقد و عروسی برگزار شد و قرار شد پنج، شش تا ماشین دنبال ماشین
عروس و داماد راه بیفتند و از منزل ما به منزل آقا بروند. اتفاقاً شبی بود که
مسابقه نهایی جام جهانی فوتبال پخش می‌شد. عروس و داماد هر دو منتظر بودند و مهمان‌ها
می‌گفتند بگذارید ببینیم نتیجه بازی چه می‌شود، بعد حرکت می‌کنیم! آقا هم در خانه
خودشان منتظر بودند. آقا وقتی دیده بودند کاروان عروسی نیامده، آنچه را در خانه
داشتند خورده بودند. ما هم حواسمان نبود که یک ظرف غذا برای ایشان بفرستیم. اصلاً
متوجه نشدیم و بعد این موضوع را فهمیدیم. شما ببینید کسی رهبر مملکت باشد، عروسی
پسرش هم باشد، در خانه هم شام نپخته باشند و ایشان آن شب حاضری خورده باشند. برای
ایشان اصلاً این چیزها اهمیتی ندارد.  بعد
به منزلشان رفتیم و ایشان عروس و داماد را دست در دست دادند و دعا کردند و آن دو
زندگی‌شان را در آپارتمان ساده‌ای شروع کردند. در این 13 سالی که اینها با هم
زندگی کرده‌اند، هیچ وقت مساحت آپارتمان‌هایشان 100 متر نشده! خانه‌ای که الآن در
آن زندگی می‌کنند، حول و حوش 70 متر است. آقا چهار تا پسر دارند که با ایشان زندگی
می‌کنند و آنها هم زندگی‌هایی مشابه مادر و پدرشان دارند. جای آنها هم محدود است.
داماد بنده یک وقت که می‌خواهد ما را دعوت کند، باید حواسمان باشد که بیشتر از ده
دوازده‌ نفر نشویم، چون برای پذیرایی مشکل جا پیدا می‌کنند





تاریخ : دوشنبه 89/6/1 | 10:30 عصر | نویسنده : علی فاضلی | نظرات ()

حالا که صحبت از آقا مجتبی به میان آمد باید بگویم
من بعد از آنکه با آقازاده‌های مقام معظم رهبری و مخصوصاً با آقا مجتبی از نزدیک
آشنا شدم، به حکم «تعرف الاشجار باثمارها» ارادتم به آیت‌الله خامنه‌ای بیشتر شد و
فهمیدم که ایشان فرزندان خود را بسیار خوب تربیت کرده‌اند و آن صداقتی که عملاً بر
زندگانی ایشان حاکم بوده در تربیت فرزندانشان تأثیر کرده‌است. می‌دانم که آقا
مجتبی هرگز راضی نیست من درباره او صحبتی بکنم و سخنی بگویم و خودش هم هرگز درباره
خودش کمترین سخنی به زبان نمی‌آورد و از خود در برابر تهمت‌ها و اهانتها، دفاعی
نمی‌کند. اما جسته و گریخته می‌دانم که سالهاست در قم درس خارج تدریس می‌کند و
اوقات خود را در منزل یا به مطالعه فقه و فقاهت می‌گذارند یا به عبادت. من طی
سیزده‌سال گذشته که با او نسبت پیدا کرده‌ام هنوز صدای بلند او را نشنیده‌ام و
گناهی از او ندیده‌ام. وقتی می‌بینم که دشمنان انقلاب و اسلام و ایران، چطور سعی
می‌کنندچهره‌های پاک را، در نظر مردم، زشت جلوه دهند احساس می‌کنم اگر سکوت کنم
گناه کرده‌ام.






تاریخ : دوشنبه 89/6/1 | 10:29 عصر | نویسنده : علی فاضلی | نظرات ()

ای دو چشمانت چراغ شام یلدای همه

آفتاب صورتت خورشید فردای همه

ای دل دریایی‌ات کشتی نشینان را امید

ای دو چشم روشنت فانوس دریای همه

خنده‌های گاه گاهت خنده خورشید صبح

شعله لرزان آهت شمع شبهای همه

ای پیام دلنشینت بارش باران نور

وی کلام آتشینت آتش نای همه

قامتت نخل بلند گلشن آزادگی

سرو سرسبزی سزاوار تماشای همه

گر کسی از من نشانی از تو جوید گویمش

خانه‌ای در کوچه باغ دل،‌ پذیرای همه

لاله‌زار عمر یک دم بی گل رویت مباد

ای گل رویت بهار عالم آرای همه






تاریخ : دوشنبه 89/6/1 | 10:27 عصر | نویسنده : علی فاضلی | نظرات ()

پیشگیرى از افسردگى
با نماز صبح



افسردگى (depression) حالتى احساسى است که مشخصه‏اش اندوه، بى‏احساسى (apathy) ، بدبینى (pessimism) و احساس تنهایى
است. این بیمارى که امروزه از شیوع بالایى در میان مراجعه کنندگان به کلینیک‏هاى روانپزشکى
برخوردار است، داراى تظا
هرات متنوع و زیادى بوده که از مهمترین آنها مى‏توان به اختلالات
خواب اشاره
نمود. تحقیقات نشان مى‏دهد 75 درصد از بیماران افسرده مشکلى در خواب (چه
به صورت بى خوابى و چه پرخوابى) دارند و همچنین علایم این بیماران در هنگام صبح تشدید
مى‏شود. نکته جالب و قابل توجه و مورد بحث ما این است که در این بیماران چگالى (
rem حرکت‏ سریع چشم) در نیمه اول خواب و همچنین کل زمان rem افزایش یافته و فاصله میان به خواب رفتن تا شروع اولین دوره rem یعنى ( latency - rem) کم شده و مرحله
4 خواب نیز کاهش مى‏یابد. 
زمان نماز صبح که مورد تاکید قرآن
و همچنین بسیارى از روایات بوده، سبب کاهش قابل توجه میزان خواب
rem در اشخاص مى‏شود. زیرا شخص نمازگزار که خود را ملزم به اقامه نماز صبح مى‏داند
و باید صبحگاه بیدار شود، پس در
حقیقت جلوى ورود به مرحله قابل توجهى از rem را مى‏گیرد. از این جهت ‏بیدارى صبحگاهى براى نماز خود به تنهایى مى‏تواند
یک عامل مهم بدون عارضه در پیشگیرى از افسردگى مطرح باشد که بر تمام روش‌هاى درمانى
دارویى و غیر دارویى ارجح است، چرا که پیشگیرى بر درمان مقدم است . حال ببینیم، این
موضوع چه ارتباطى با نماز صبح دارد، یعنى نماز صبح چه اثر درمانى مى‏تواند در این بیماران
داشته باشد؟ به طور متوسط 20 - 15 دقیقه طول مى‏کشد تا یک فرد معمولى به خواب رود.
پس در عرض 45 دقیقه وارد مراحل 3 و 4 خواب شده که این مراحل عمیقترین مراحل خواب‏اند.
یعنى بیشترین تحریک براى بیدار کردن فرد در این مراحل لازم است. حدود 45 دقیقه پس از
مرحله ‏4 است که نخستین دوره حرکات سریع چشم (
rem)
فرا مى‏رسد. هر چه از شب مى‏گذرد، دوره‏هاى
rem طولانى‏تر و مراحل 3 و 4 کوتاه‏تر مى‏شود. بنابراین در اواخر شب، خواب شخ
ص
سبک‏تر شده و رؤیاى بیشترى مى‏بیند (یعنى خواب
rem اش بیشتر مى‏شود). پس قسمت اعظم خواب rem در ساعات نزدیک صبح به وقوع مى‏پیوندد. و از طرفى دیدیم که یکى از مشکلات مهم
بیماران افسرده، افزایش یافتن طول خواب
rem و خواب دیدن زیاد است. از این جهت ‏یک مبناى مهم در تولید داروهاى ضد افسردگى
ایجاد داروهایى است که کاهش دهنده مرحله
rem خواب باشند (از جمله داروهاى ضد افسردگى سه حلقه‏اى) .





لازم به ذکر است آثار
روحى و روانى ایمان به خدا و اقامه نماز بسیار زیاد است و نکات علمى بسیار شگرفى در
اسرار سحر که مورد تاکید فراوان اسلام نیز بوده، نهفته است که انسان با دانستن آنها
از تمام وجود زمزمه مى‏کند. علاوه ب
ر این یک روش
درمانى جدید براى بیماران افسرده، بیدار نگه داشتن آن‏ها براى کاهش میزان
rem است، که بهترین شکل آن
نماز صبح است. (2) زمان نماز صبح که مورد تاکید قرآن
و همچنین بسیارى از روایات بوده، سبب کاهش قاب
ل توجه میزان خواب rem در اشخاص مى‏شود. زیرا شخص نمازگزار که خود را ملزم به اقامه نماز صبح مى‏داند
و باید صبحگاه بیدار شود، پس در حقیقت جلوى ورود به مرحله قابل توجهى از
rem را مى‏گیرد. از این جهت ‏بیدارى صبحگاهى براى نماز خود به تنهایى مى‏تواند
یک عامل مهم بدون عارضه در پیشگیرى از افسردگى مطرح باشد که بر تمام روش‌هاى درمانى
دارویى و غیر دارویى ارجح است، چرا که پیشگیرى بر درمان مقدم است ."اقم الصلوة لدلوک
الشمس الى غسق الیل و قرءان الفجر ان قرءان الفجر کان مشهودا (3) ؛ نماز را از زوال
آفتاب تا نهایت تاریکى شب برپا دار و (نیز) نماز صبح را، زیرا نماز صبح همواره (مقرون
با) حضور (فرشتگان) است .







تاریخ : سه شنبه 89/4/29 | 7:18 عصر | نویسنده : علی فاضلی | نظرات ()
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ریحان باکس
  • 

    مقتدر مظلوم :: نوای وبلاگ

    کد مداحی آنلاین برای وبگاه
    
    نجوم | آپلود
    کبوتران زمینی | گالری عکس
    بازی آنلاین | قیمت طلا
    کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت